همه چیز درباره وکالت بلاعزل در نظام حقوقی ایران

ساخت وبلاگ

خرید و فروش به هنگام داشتن وکالت

انجام مورد وکالت وسیله شخص موکل منع قانونی ندارد و موکل می‌تواند همان کاری را که به دیگری وکالت داده خودش انجام دهد. اما باید توجه داشت که اگر فروشنده مالی را به دیگری بفروشد و در ضمن عقد بیع خریدار وکیل بلاعزل فروشنده برای انتقال رسمی مال مورد معامله به خودش باشد ولی فروشنده که در این جا موکل است مبادرت به انتقال آن مال به شخص ثالثی کند این عمل او جرم و فروش مال غیر محسوب می‌شود. از اینرو، هنگامی که می‌گوئیم انجام مورد وکالت به وسیله شخص موکل بلا اشکال است به موضوعاتی بر می‌گردد که با حقوق وکیل در تعارض نباشد.

شرط وکالت پس از فوت یا جنون

فرض کنیم کسی در بانک مسکن وام سپرده‌گذاری می‌کند تا پس از مدتی از مزایای وام برخوردار شود هنگام سررسید وام شرایط مالی او به نحوی است که دیگر نیازی به آن مبلغ ندارد و یا این که به لحاظ نیاز به وجه نقد، می‌خواهد این امتیاز خود را بفروشد. اصولاً بانکها کسی را که صاحب امتیاز است می‌شناسند و وام به او تعلق می‌گیرد نه خریدار وام. از اینرو می‌بینیم که فروشنده وام با خریدار سند وکالت نیز تنظیم می‌کند تا پس از مستهلک شدن وام و پرداخت اصل و سود آن خریدار دچار مشکل نشود و یا این که شخصی خانه‌ای را که دارای وام مسکن است خریداری می‌کند و چون سند به نام بانک در رهن است، و از طرفی اقساط تماماً‌ پرداخت نشده خریدار از فروشنده وکالت بلاعزل می‌گیرد حال سئوال اینجاست که با توجه به قوانین ما که وکالت بلاعزل با فوت وکیل یا موکل از بین می‌رود می‌توان شرط کرد که وکالت پس از فوت باقی بماند؟ در این خصوص باید گفت که وکالت یا عدم عزل وکیل اگر ضمن عقد لازمی شرط شود اثر آن پایبندی وکیل و موکل به عقد وکالت یا از بین بردن حق فسخ آنان است. طبیعت وکالت همان طور که گفتیم آن است که با فوت طرفین منحل می‌شود (عقدجایز) و این طبیعت ماهیت عقد غیرقابل تغییر است حتی اگر طرفین چنین شرطی را در عقد بیاورند که عقد وکالت با فوت طرفین منحل نشود. لذا با فوت هر یک از طرفین عقد وکالت از بین خواهد رفت حتی اگر شرط شود که وکالت پس از فوت از بین نمی‌رود.

ابطال وکالت بلاعزل

آیا موکل بایستی به مراجع قضائی مراجعه کند وحکم به ابطال وکالتنامه بگیرد؟ واگر این حکم صادر شود آیا صرف صدور حکم آن وکالتنامه را ابطال می کند؟ بعبارت دیگر آیا چنین حکمی اعلامی است؟ یا اینکه بایستی اجرا شود؟ واگر بایستی اجرا شود آن را چگونه بایستی اداشته است؟جرا کرد؟ واگر اجرا شد آیا بایستی به وکیل هم ابلاغ گردد؟ حتی در موردی که حکم غیابی صادر نشده و وکیل خود در جلسه دادرسی در دادگاه حضورداشته باشد

از جمله عباراتی که در وکالتنامه بلاعزل ذکر می شود به شرح ذیل است:

موکل حق عزل وکیل مرقوم را ازخودسلب وساقط نمود- موکل حق عزل وکیل مرقوم را بمدت سه سال از خود سلب وساقط نمود- موکل حق عزل وکیل مرقوم را بمدت پنجاه سال از خود سلب وساقط نمود- موکل حق عزل وکیل مرقوم را بمدت نود ونه سال از خود سلب وساقط نمود- موکل حق عزل وکیل مرقوم را ضمن عقد خارج لازم ازخود سلب وساقط نمود موکل حق عزل وکیل مرقوم را ضمن عقد خارج لازم باظهاره از خود سلب وساقط نمود- موکل حق عزل وکیل مرقوم را ضمن عقد خارج لازم (که باظهار موکل بصورت عادی منعقد گردیده) از خود سلب وساقط نمود- موکل حق عزل وکیل مرقوم را ضمن عقد خارج لازم که باظهار طرفین درخارج این سند انجام یافته از خود سلب وساقط نمود موکل حق عزل وکیل مرقوم را بمدت …. سال ضمن عقد خارج لازم از خود سلب وساقط نمود- موکل حق عزل وکیل مرقوم وحق ضم امین و وکیل به وی را از خود سلب وساقط نمود موکل حق عزل وکیل مرقوم را وحق ضم وکیل وامین به وی را از خود سلب وساقط نمود وهمچنین حق انجام مورد وکالت را شخصا در مدت این وکالت از خود سلب وساقط نمود- وکیل ضمن قبول انجام مورد وکالت حق استعفای از انجام مورد وکالت را . از خود سلب وساقط نمود!!!- این وکالت بمدت . سال بلاعزل می باشد مدت این وکالت سه سال است این وکالت فقط تا تاریخ . معتبراست در این وکالت اختیار تعویض پلاک فقط بمدت سه ماه معتبر است واختیار فروش بمدت پنج سال از تاریخ زیر بلاعزل می باشد موکل ضمن عقد خارج لازم ؛ که حسب الاقرار بصورت شفاهی و خارج از دفترخانه بین طرفین منعقد گردیده است حق عزل وکیل و ضم وکیل و امین و انجام بالمباشره را تا انجام و خاتمه مورد وکالت را از خود سلب و ساقط نمود- موکل ضمن عقد خارج و لازم حق عزل و ضم وکیل را از تاریخ ذیل لغایت خاتمه انجام مورد وکالت از خود سلب و ساقط نمود.

ماده 679 قانون مدنی موکل هروقت بخواهد می تواند وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل یا عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد

طبق ماده فوق عقد جایز وکالت در دو حالت؛ نحو آثار عقد لازم بر آن مترتب میشود :

الف -وکالت وکیل بصورت شرط ضمن عقد لازم قرار داده شود در این صورت عقد وکالت جزء عقد لازم شده واز آن کسب لزوم میکند ومادام که عقد اصلی باقی است شرط ضمن آنرا نمی توان برهم زد مانند وکالت مندرج در قراردادهای رهنی بانکها

ب-عقد وکالت مستقلاً واقع شده ولی عدم عزل وکیل در ضمن عقد لازم دیگری مانند بیع یا اجاره شرط شود در اینصورت نیز شرط عدم عزل جزء عقد لازم قرار میگیرد ولازم الاتباع خواهد بود اما طرق انحلال اینگونه وکالتها به استثناء (فوت یا جنون طرفین ،اقاله واستعفای وکیل ) بشرح زیراست :

1- فسخ یا انحلال عقد لازم که ضمن آن وکالت بلاعزل شده است

در اینصورت وکالت موضوع شق الف همراه باعقد منحل ومنتفی شده ونیازی به فسخ یا عزل وکیل نیست ولی در وکالت موضوع شق ب با انحلال عقد لازم ،فقط شرط ضمن آن باطل شده و عقد وکالت به طبیعت اصلی خود که عقدی است جایز برگشته و در این حالت موکل میتواند آنرا فسخ کند.

2- اثبات باطل بودن یا فساد شرط ضمن عقد، که دراین حالت نیز وکالت جایز شده وقابل فسخ از سوی موکل است

3- از بین رفتن متعلق وکالت یا انجام عمل مورد وکالت توسط خود موکل طبق ماده 683 قانون مدنی

اما انحلال عقد لازم یا شرط ضمن عقد چگونه است :

1- اگر عقد لازم بین دونفر واقع شده و وکیل شخص ثالث باشد در صورت توافق طرفین میتوان عقد لازم را اقاله ویا شرط ضمن آن رااسقاط کرد در این حالت ،وکیل که شخص ثالث باشد قدرت ممانعت این امر را نخواهد داشت.

2- اگر وکیل طرف عقد لازم باشد ،موکل بناچار مجبور به اقامه دعوی از طریق مراجع قضائی خواهد بود که این رای در صورت صدور بنفع وی اعلامی بوده وطبق ماده 4 قانون اجرای احکام مدنی نیازی به صدور اجرائیه ندارد و وظیفه دفترخانه دراین حالت فقط قید مراتب در ملاحظات سند طبق اعلام دادگاه خواهد بود وادامه طبق بند یک طرق انحلال

3- عدم تحقق فسخ در وکالت بلاعزل وقتی است که شرط بصورت نتیجه قرارداده شود واگر شرط ضمن عقد بصورت شرط فعل باشد مانند اینکه شرط شود که موکل وکیل را عزل نکند ،دراینصورت بعزل از طرف موکل ،وکیل عزل شده ولی مشرط له(وکیل یا شخص ثالث )   میتواند از نظر تخلف شرط عقد لازم را فسخ کند

اما درخصوص موارد ذکر شده در متن اسناد :

1- اگر در متن سند قید نشود که شرط عدم عزل ضمن عقد لازمی شرط شده است (موکل حق عزل وکیل را ازخود سلب وساقط نمود) طبق ظاهر موضوع شرط ضمن عقد لازم نیست واگرچه بعضی از حقوقدانان به استناد اصل آزادی اراده وماده 10 قانون مدنی این شرط را نیز لازم الوفاء میدانند اما این نظر در مراجع قضائی ورسمی وفقهی پذیرفته نشده است لذا این عزل وکیل از سوی موکل بدون مراجعه به مراجع قضائی امکان پذیر است ودر صورت اعتراض وکیل ،وی بایستی به مراجع قضائی مراجعه کرده وثابت کند این شرط ضمن عقد لازمی بوده است .

2- اگر شرط عدم عزل محدود به مدت معینی شده باشد پس از اتمام مدت موکل حق عزل وکیل را خواهد داشت .

3- اگر برای عقد وکالت مدت معین شده باشد به محض اتمام مدت مقرره ،عقدوکالت خود بخود منتفی میگردد .

4- در خصوص ضم امین ، طبق مقررات وقواعد فقهی عقد وکالت ،وکیل خود امین موکل است لذا ضم ایمن معنی ندارد.

5- در خصوص شرط عدم ضم وکیل یا شرط عدم انجام مورد وکالت توسط خود موکل دو نظر وجود دارد :

عده ای این شروط را به استناد ماده 959 قانون مدنی نافذنمی دانند ولی بعضی دیگر استدلال میکنند چون این شرط ، فقط سلب مورد خاصی از حقوق است شامل حکم ماده فوق نمی گردد وطرفین بر اساس اراده آزاد طرفین و ماده 10 قانون مدنی میتوانند این شرط را ضمن عقد لازمی منعقد نمایند و بطورکلی به عقیده این عده هر حقی را که قابل انتقال یا اسقاط باشد میتوان حق تمتع یا اجراء آن را از خود سلب نمود

در پایان راحت ترین طریق انتفای وکالت بلاعزل استفاده از ماده 683 قانون مدنی است ودر صورت اعتراض وکیل ، بار اثبات موضوع از طریق مراجع قضائی به عهده وکیل خواهد بود.

وبلاگ حقوقی توحید جلایری نیا...
ما را در سایت وبلاگ حقوقی توحید جلایری نیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tohidjalayerniaa بازدید : 115 تاريخ : شنبه 26 شهريور 1401 ساعت: 9:04